دل زودباورم رابه کرشمه ای ربودی
چونیازمافزون شدتوبه نازخود فزودی
به هم الفتی گرفتیم ولی رمیدی ازما
من ودل همان که بودیم وتوآن نه ای که بودی
من از آن کشم ندامت که تورانیازمودم
توچرازمن گریزی که وفایم آزمودی
رهی معیری