Migrant bird

اندر فضایل روزگار

نوشته‌شده توسط الف . پ . مهاجر

خدا را شکر!
امروز این را هم فهمیدیم:
ما دیگر هیچ مشکل دیگری نداریم!..

 

امشب شب مهتابه...

نوشته‌شده توسط الف . پ . مهاجر

امشب به بر من است آن مایه ناز
یارب تو کلید صبح در چاه انداز
ای روشنی صبح به مشرق برگرد
ای ظلمت شب با من بیچاره بساز
امشب شب مهتابه...
حبیبم رو میخوام!
حبیبم اگر خوابه...
طبیبم رو میخوام
گویید فلونی اومده
اون یار جونیت اومده
اومده حالتو...احوالتو...سیه موی تو...سفید روی تو
ببیند، برود!
امشب شب مهتابه...
حبیبم رو میخوام!
حبیبم اگر خوابه...
طبیبم رو میخوام
همیشه با این آهنگای قدیمی حال می کردم، مخصوصا این یکی
امشب که دلم گرفته بود کلی فاز داد

 

ثروت خداداد

نوشته‌شده توسط الف . پ . مهاجر





شنیدم که کسی گفت :

به گوش همه دنیا برسانید

ما پدر هرچه بی پدریم!

و چراغ خانه مان همیشه در مسجد روشن است.

مبادا کسی از این ثروت خداداد بی نصیب بماند ...




 

هی فلانی!

نوشته‌شده توسط الف . پ . مهاجر




هی فلانی!
زندگی شاید همین باشد...

 

سلطان کویر...

نوشته‌شده توسط الف . پ . مهاجر

صاحبان این گلخانه

این دروغگویان زیورپرست!

نمی بینند که صداقت تیغ های زشت کاکتوس

سلطان فراخی کویر است

به آن ها بگویید

که با وجود این همه نورهای زیبا و مصنوعی

در گوشه این تنگ خانه

گلی هم هست

که تنها به شوق آفتاب می گردد!..

الف.پ

 

سبلان

نوشته‌شده توسط الف . پ . مهاجر

فردا قراره با سه تا دوست و هم اتاقی باوفا که الان چهارمین سالیه که با همیم به سبلان صعود کنیم
باید برنامه جالبی باشه
همیشه کوه دل تنگی آدم رو بر طرف می کنه
واسه من که همیشه این طور بوده

 

اینم یه جورشه

نوشته‌شده توسط الف . پ . مهاجر

لذت دوستی با پا برهنه گان در این است
که هراسی نیست از اینکه ریگی به کفش داشته باشند...

 

یه اس ام اس جالب

نوشته‌شده توسط الف . پ . مهاجر

مرد عاشق تا وقتي ازدواج نکرده نا تمام است,
و وقتي که ازدواج کرد کارش تمام است

 

سرگذشت بی ماجرا

نوشته‌شده توسط الف . پ . مهاجر

دنبال چه می گردی ؟

هی رفیق!

اینقدر دفتر خاطرات سفیدم را ورق مزن

می ترسم که زخم های نداشته ام سر وا کنند

سینه ام,

این گذرگاه متروک

دیگر به شنیدن صدای هیچ کس خو گرفته است

پس هنگامی که به این خانه رسیدی در مزن

کسی جواب نمی دهد

تنها منم و تپشی که نیست

اگر آنچه که باید نیستی

پس چونان قهرمانی از خود گذشته مباش!

که دوست نمی دارم

تو نیز وقت رفتنت که شد

تنهایی را که پشت در است صدا بزن!

که مثل همیشه

این سرگذشت ما بی ماجراست!..

الف.پ

 

نسل سوخته ی ایران سوخته

نوشته‌شده توسط الف . پ . مهاجر

((تا جایی که یادم میاد بهمون یعنی به هم سن و سالای ما می گفتن نسل سوخته...
اوایل نمی فهمیدم چرا...ولی با گذشت سال های متمادی کم کم متوجه شدم
بذارید از همون اول زندگی مون شروع کنم که جنگ و بمبارون بود ...
بزرگتر که شدیم کمبود یا نبود امکانات آموزشی
بعد از اون امتحان همه جور نظام آموزشی از کهنه و قدیم و نو و جدید و مدرن... الی آخر
دانشگاه و سهمیه های گوناگون! که بماند
بعد ازدانشگاه که محل بها دادن و ارزش بخشیدن به دانشجویان است و البته باید طبق خواست دولتمردان و خدایان دین و سیاست اداره شود ناگهان به مبحثی به اسم معضل بیکاری برخوردیم!
و در طول این همه سال با موارد بی شمار و تموم نشدنی ای مثل بحث انتخابات ( که البته باید آن را جدی بگیریم!) و آزمایش هر گونه رئیس جمهور و وزیر و وکیل اون هم از انواع خوب، لایق، لایق تر و ...
سهمیه بندی آب، برق، سوخت، هوا و ...
یه مقداریش رو هم با این سرفصل فاکتور میگیرم که: پول نفت ایران (فلسطین، لبنان، سوریه، عراق، افغانستان، روسیه و حاشیه خزر، امارات، آذربایجان، هند و پاکستان، ترکیه، چین، آلمان، انگلستان، فرانسه و در کل همه جا الا خود مردم بدبخت ایران)
و در موازات همه سال های زندگی مون یه چیزهمیشگی تو مایه های غول و هیولا با اسمی شبیه ورم؟ متورم؟ آها یادم اومد
توررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررم!
و در نهایت یه مملکت پر هرج و مرج بی صاحب زیاد سرو کله زدیم
و در تمام این سال ها یک جواب قاطع و البته منطقی از طرف نهادهای مسئول! و پاسخگو! داده شده:
آقا به جون خودتون اینایی که میگین همش شایعه و دسیسه ای بیش نبوده و حاصل تهاجم همه جانبه فرهنگی یک دشمن خونخواره، دشمن خیلی به ما نزدیکه و تو خیابونا همین جوری ریخته، جوری که با مردم عادی هیچ فرقی نداره... شما خیالتون راحت باشه، ما خودمون هروقت که لازم دونستیم با چوب و چماغ و اسلحه میریزیم و سرکوبشون می کنیم حالا هرجا که باشه، تو کوچه تو بازار تو خیابون... حتی تو دانشگاه و حتی تو خونه... از این بابت اصلا نگران نباشین که تو این یه مورد و به دلیل اهمیت فوق العاده و حتی بیشتر از مسایل پیش پا افتاده ای از قبیل آزادی، خط فقر، حقوق بشر، معیشت ملت و ... خودمون شخصا رسیدگی می کنیم و بهتون اطمینان خاطر میدیم که بچه ها کارشون بیسته!!!
و البته شما اگه حجابتون رو همیشه رعایت کنین و به خدا توکل کنین مثل همیشه هیچ مشکلی نخواهد بود! و ما خودمون شخصا یک عده ای رو فرستادیم که به کوروش ابلاغ کنن که جنابعالی لطف کنین با خیال راحت استراحت بفرمایین، آخه ما حواسمون به همه چی هست। و به همین منظور و برای آسایش هرچه بیشتر شما یک استخر بزرگ در نزدیکی شما احداث کردیم، برو و خوش باش!
برای حمل و نقل سریعتر شما هم یک خط آهن از وسط نقش رستم عبور خواهیم داد!
بگذریم، از خدا که پنهون نیست از شما چه پنهون، مملکت ما هیچ ایرادی نداره ما هم که شکر خدا نه چیزی دیدیم نه چیزی شنیدیم.........))

جالبه! هروقت به این داستان فکر می کنم بی درنگ داستان قلعه حیوانات تو ذهنم تداعی میشه که البته این هم ساخته تخیلات منه و صرفا جنبه سرگرمی داره، بیکاریم دیگه!
اما گذشته از این ها در حال حاظر تنها سوال حیاتی موجود اینه:
کسی می دونه این داستان جعلی نسل سوخته که می گن دقیقا از کی شروع میشه ؟
از اول فروردین شصت، یا اینکه بعد از تعطیلات و در پانزدهم فروردین؟؟؟
شما چطور ؟ شما می دونین؟

 

شهریار

نوشته‌شده توسط الف . پ . مهاجر

درس این زندگی از بهر ندانستن ماست
این همه درس بخوانیم و ندانیم كه چه ؟!
بدتر از خواستن این لقمه نتوانستن...
هی بخواهیم و رسیدن نتوانیم كه چه؟!

 

نوشته‌شده توسط الف . پ . مهاجر

چه غروری است در این سلطنت ای یوسف مصری
كه دگر پرسش حال پدر پیر نكردی...

 

آلمان من در هر صورتي قهرمانه

نوشته‌شده توسط الف . پ . مهاجر











آلمان چه ببره و چه ببازه
بازم آلمان من مي مونه!!آرژانتين هم همينطور!
شكست پل پيروزيه...
خودمون بد بازي كرديم...
قهرماني حقمون نبود.
دو سال ديگه قهرمان جهان ميشيم

 

عاقبت ما را به كجا مي برند؟

نوشته‌شده توسط الف . پ . مهاجر



چيزيه كه خودمون قبول كرديم و داره كم كم سرمون مياد!..

 

پرنده مهاجر

Subscribe via RSS!

*******

من از طعم


دوبیتی های باران خورده

!لبریزم


کنار اشک هایم می شود آویخت


...دریا را


*******


الف . پ ) - متولد 1365)
دانشجوی برق - الکترونیک

لوگوی ما

پرنده مهاجر