به من لطفی بكن آری، كه بی عشق تو می میرم! من اینجا در میان تارو پود درد زندانم. كدامین دست ها یكدم رهایم می كند امشب از این ویران سرای وحشت و غربت، نمی دانم. بهارم باش و سبزم كن، به باران نگاهت گرم! كه من عمری اسیر غربت سرد زمستانم!..
چون اونم نیست پس کلا هیچی
-
خواستم برای خودم جایی نوشته باشم که تا امروز چند بار اشتباهاتی کرده ام که
حداقل برای چند ماه روزمرگی زندگی ام را تحت تاثیر قرار داده باشند؟
اما چند بارش خی...